لحظه ي تحويل سال، فقط آغازمجدد يك پديده ي طبيعيست.گردش زمين به دور خورشيد. همين.اما مي تواند لحظه اي باشد براي فكر كردن.براي من و تو كه زياد فكر نمي كنيم!
من و تو، گل و درخت نيستيم كه خود به خود شكوفه بزنيم.ما مستقل از سال جديد و فصل جديد و ماه جديد هستيم.فرق ما با گل و درخت اين است كه آنها اگر بخواهند، نمي توانند در زمستان شكوفه بزنندمگر نام يا ماهيت فصلها تغيير كرده باشد،حتي نمي توانند در بهار شكوفه نزنند،مگر خشك و مرده باشند.
اما برخي از ما، در بهار خشك هستيم و برخي در زمستان، سرسبز.برخي چهار فصلمان بهار است و برخي زمستان.من و تو خودمان مي توانيم جلوي شكوفه زدنمان را در بهار بگيريم.چگونه؟
با بي برنامگيبا اتلاف وقتبا غمخوار و همدرد ديگران نبودنبا عدم مطالعه و يادگيريبا داشتن دوستان و اطرافياني كه مانع رشدمان مي شوند
با "نمي شود" و "نمي توانم" گفتن هابا ترس هاي بيهوده از موانعبا گفتن "پول و پارتي ندارم"
با "انتخاب و انجام ترجيحم" به جاي انجام "كاري كه درست است".
هيچكس نمي تواند در يك شب تا صبح به موفقيت برسدمگر پس از چند سال كوشش توام با يادگيري.اين قانون را نمي شود تغيير داد.يا لااقل نمي توان با زير پا گذاشتنش، به موفقيت پايدار و رضايت رسيد.
شايد نبودن برخي از عواملي كه من تو از آنها شكايت داريممثل پول و پارتي و قدرت و ...، بتوانند روند رسيدن به هدف دلخواهمان را تندتر و يا كندتر كننداما اينكه در طول زندگي، كلا به آن هدف برسيم يا نرسيم، وابستگي به اين عوامل ندارد.حتي اگر اهدافي مثل ثروت را هدف گرفته باشي.
من و تو مي توانيم در راستاي باور و هدفي قدم برداريم كه بر خلاف گل و درخت،پس از مرگمان نيز شكوفه بزنيم.اميدوارم اگر امسال در بهار شكوفه نزدي،در زمستانش شكوفه هايي بزني كه بهار در مقابلت تعظيم كند.
جمعه ۲۲ فروردین ۹۹ | ۱۸:۳۷ ۹۷ بازديد
تا كنون نظري ثبت نشده است